در محيط در حال تغيير امروز، سيستمهاي بينظم در ارتباط با محيطشان همچون موجودات زنده عمل ميكنند، براي رسيدن به موفقيت همواره بايد خلاق و نوآور باشند، اما هنگامي كه سيستم به تعادل سازگار نزديك ميشود، براي حفظ پويايي نياز به تغييرات اساسي دروني دارد كه اين تغييرات به جاي سازگاري و تطبيق با محيط، سازگاري پويا را موجب ميگردد كه نتيجه آن دگرگوني روابط پايدار بين افرد، الگوهاي رفتاري، الگوهاي كار، نگرشها و طرز تلقيها و فرهنگهاست. برخي از دانشمندان چون مورگان معتقدند: آشفتگي، سازگاريها و انطباق را درهم ميشكند كه اين مسأله، در ظهور نظر نوين، گاهي بسيار ضروري است، باعث خلاقيت مستمر در سايه تخريب خلاقيت پيشين ميشود، مورگان خاصيت خودنظمي در سيستمها را تابع چهار اصل ميداند، نخست، سيستم بايد توان احساس و درك محيط و جذب اطلاعات از محيط را داشته باشد. دوم، سيستم بايد قادر به برقراري ارتباط بين اين اطلاعات و عمليات باشد. سوم و چهارم، آگاهي از انحرافات و توانايي اجراي عمليات اصلاحي را داشته باشد.
تور زمینی وان از تبریز در تئوري آشوب و معادلات عمليات آن نوعي شباهت بين اجزاء و كل قابل تشخيص است، بدين ترتيب كه هر جزئي از سيستم داراي ويژگي كل بوده و مشابه آن است، به اين خاصيت هولوگرافي گفته ميشود. اولين بار، هولوگرافي در سال 1948 توسط دنيس گابور مطرح شد. مورگان در كتاب خود تحت عنوان «نگارهاي سازمان» در استعاره سازمان به مثابه مغز، ويژگيهاي هولوگرافي را به شرح زير بيان ميكند:
جزء خاصيت كل را داشته و مانند آن عمل ميكند، سيستم توانايي يادگيري را دارد، سيستم داراي توانايي خودسازماندهي است، حتي اگر قسمتهايي از سيستم برداشته شود، سيستم به راحتي ميتواند به فعاليت خود ادامه دهد”.
جاذبههاي عجيب:
جاذبههاي نقطهاي و دورهاي پايههاي فيزيك نيوتني كلاسيك است كه بيانگر الگوي منظم و باثبات در حركت پديدهها و روابط آنهاست، مانند حركت دادن يك مداد روي كاغذ حول محور خودش با شعاع يكسان، كه نتيجه آن شكل دايره است كه اين بيانگر جاذبه نقطهاي است. در اوايل دهه 1960 ادوارد لورنز در تحقيقات خود جاذبه ديگري را كشف كرد كه توسط ديويد روتل و فلوريس تاكنس «جاذبه عجيب» ناميده شد. برخلاف ساير جاذبهها، اين جاذبه نه نقطهاي و نه دورهاي بود، بلكه رفتاري است كه سيستم ارائه ميدهد، هرگز خودش را تكرار نميكرد. اين جاذبه عجيب، محصول غيرخطي بودن روابط پديدهها و تعاملپذيري آنهاست. غيرقابل پيشبيني بودن رفتار در جاذبههاي عجيب تابع دو پديده است: اولي مربوط به حساسيت نسبت به شرايط اوليه است كه لورنز آن را اثر پروانهاي ناميد. دوم، همه آنچه را كه ما در نظر اول بينظم و آشوبگونه ميبينيم، در درازمدت و با گذر زمان الگويي منظم و داراي نظم از خود نشان ميدهد. به سخني ديگر، تغييرات شديد، رفتارهاي نامنظم، دگرگونيها غيرقابل پيشبيني، حركات بحراني و همه در ذرات خود داراي نظمي نهفته هستند.
منبع سایت ( تور زمینی وان از تبریز )
کـــلیسای آختــــامــــار وان
جــــزیـــره آختــــامــــار جـــزیـــــرهای اســـت در دریــــاچــــه وان تـــرکیـــه. نـــام آخــــتامــــار ارمـــنی اســــت. کــــلیســــای آختـــــامــــار، کلیــــسایـــی اســـت در فــــاصــــله ۴۱ کیــــلومتــــری جــــنوب غــــربی شــــهر وان بــــر روی جــــزیــــره آخـــــتامار. ایـــــن کــــلیســـا بـــا مــــعمــــاری کشـــیش مــــانــــوئـــل و بـــه دســــتور گـــاغیــــک اول و پــــادشــــاه واســـــپورکــــان مـــــابیـــــن ســــالهـــــای ۹۱۵ تــــا۹۲۱ مـــــیلادی ســــاخــــته شــــده اســـت.
اگر آن تـرک شیرازی بـــه دست آرد دل مــــا را
به دم گلگون کنم عـــــالم بسوزم دشت و صحرا را
که آن نازِ تنعم را ، جدال خال و لب حیف است
که بهتــر ترک شیــرازی ، نمــــــاید خال زیبا را
ز شوق روی او سوزد که خالی هم به لب سازد
شده لایق همان خالش همه دنیـــــا و عقبی را
دستی به رخ کشید و دعا را بهانه ساخت
ما را به غمزه کشت و قضا را بهانه ساخت
خود سوی ما ندید و حیا را بهانه ساخت
دستی به دوش غیر نهاد از کرم
ما را چو دید لغزش پا را بهانه ساخت
آمد برون خانه چون آواز ما شنید
بخشیدن نواله گدا را بهانه ساخت
رفتم به مسجد از پی نظاره رخش
دستی به رخ کشید و دعا را بهانه ساخت